خاطره موزه خرمشهر
تاريخ : جمعه 4 اسفند 1391برچسب:خاطره موزه خرمشهر,, | 10:41 | نویسنده : مجتبی زمانی

     سلام بچه ها. میگم شما تا حالا به زیارت شهدای شلمچه رفتید؟ اگر نرفتید به باباتون بگید حتما شما را به اونجا ببره، چون واقعا خیلی حال میده. من چند بار رفتم و خیلی خوش گذشت. حالا یه خاطره از رفتنم براتون تعریف میکنم.

     یروز که تعطیل بودیم به بابام حسابی گیر دادم و گفتم حوصله ام سر رفته و منو به پارک ارم جراحی ببر تا خرگوش و پرنده ها رو ببینم. بابام گفت: دوست داری ببرمت به موزه؟ گفتم: موزه چیه؟ گفت: به جاهائی که چیزهای جالب و مهم در آن نگهداری می کنند، موزه میگن. منم با خوشحالی گفتم آره آره دوست دارم برم موزه. بابام با مامان و دادش روح الله صحبت کرد اونا هم گفتند ما هم میایم. اما داداش محمد امین گفت نمیام.

     بابام ماشین را آماده کرد، مامانم فلاسک چای، میوه، کلمن آب و وسایل دیگه رو گذاشت توی صندوق و راه افتادیم به سمت خرمشهر.

      توی راه بابام برامون کلی خوردنی خرید و ماشین را بنزین زد. بابام روزنامه های زیادی برای نماز جمعه گرفته بود و به مسجد بندر امام بردیم و به اونا گفت ما داریم میریم خرمشهر.

    بابام توی راه در باره جبهه و جنگ برامون تعریف میکرد و منو داداشم خوشمون میومد و میخندیدیم.وقتی بابام گفت اویل جنگ،اینجا جبهه بوده و زن و بچه مردم توی این جاده از آبادان و خرمشهر تا بندرامام و ماهشهر پیاده و پابرهنه و با گریه از ترس سربازای وحشی صدام فرار می کردند،خیلی ناراحت شدیم.

     بابا توی راه در مورد حمله سربازای صدام به کوی ذوالفقاری آبادان و خبر دهی آقای دریاقلی از وجود عراقیا در آبادان به رزمندگان آبادانی، و اسارت شهید تندگویان وزیر نفت در جاده آبادان ماهشهر،تعریف کرد.

      وقتی به پل خرمشهر رسیدیم بابا گفت این پل توی جنگ خراب شد و توی آب افتاد. او می گفت رزمندگان ما این طرف رودخانه و سربازای عراقی آن طرف رودخانه کارون بودن و با هم می جنگیدن. صدام دستور داده بود همه جای خرمشهر را خراب کنند.

      بعد به موزه دفاع مقدس خرمشهر رفتیم و کلی وسایل رزمندگان و عراقیا و تفنگ و توپ و تانک دیدیم. اونجا کلی عکسهای جالب و دیدنی بود. یه شهرفرنگ بود که توش عکس شهیدان بود و آهنگ جبهه پخش می کرد. قد من به اون دریچه نمیرسید که داخلش رو نگاه کنم، بابام بغلم کرد تا راحت ببینم.

       بعد از موزه به شلمچه رفتیم و اونجا کلی حال داد. یروز دیگه خاطره شلمچه را براتون تعریف میکنم. این عکس ها مال موزه و توپ ضدهوائی است.

    

     شهرفرنگ موزه خرمشهر


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







  • مترجم سایت